1 خرداد 1404
تاریخچه سایزبندی نشان میدهد که این مفهوم همواره در حال تحول بوده و با پیشرفت فناوری و تغییر نیازهای جامعه، بهروزرسانی شده است. درک این تاریخچه به طراحان و تولیدکنندگان کمک میکند تا لباسهایی با تناسب بهتر و رضایت بیشتر مشتریان تولید کنند.
سایزبندی لباس یکی از عناصر کلیدی در طراحی، تولید و فروش پوشاک است. درک تاریخچه و تحول سایزبندی به ما کمک میکند تا بهتر با نیازهای مختلف بدن انسان آشنا شویم و لباسهایی با تناسب بهتر طراحی و تولید کنیم.
در دوران باستان، لباسها بهصورت سفارشی و بر اساس اندازههای فردی دوخته میشدند. با انقلاب صنعتی و تولید انبوه پوشاک، نیاز به استانداردسازی اندازهها احساس شد. در قرن نوزدهم، ارتشها برای تولید یونیفرمهای یکسان، اولین گامها را در جهت استانداردسازی سایزها برداشتند.
در دهه ۱۹۴۰، دولت آمریکا برای تولید یونیفرمهای زنان در جنگ جهانی دوم، مطالعهای گسترده بر روی بیش از ۱۵۰۰۰ زن انجام داد. نتیجه این مطالعه، ایجاد سیستم سایزبندی استاندارد برای زنان بود که بر اساس اندازههای دور سینه، کمر و باسن تعریف میشد.
در اروپا، کشورهای مختلف سیستمهای سایزبندی خاص خود را توسعه دادند. برای مثال، انگلستان و فرانسه هر کدام استانداردهای متفاوتی دارند. در آسیا، چین در سال ۱۹۷۴ شروع به توسعه استانداردهای سایزبندی کرد و در سال ۱۹۸۱ استاندارد GB 1335–81 را معرفی نمود.
در ایران، پوشاک سنتی معمولاً بهصورت سفارشی و متناسب با اندازههای فردی دوخته میشد. با ورود پوشاک آماده و تولید انبوه، نیاز به استانداردسازی سایزها احساس شد. با این حال، بهدلیل تنوع بالای اندامها در ایران، استفاده از استانداردهای خارجی همیشه پاسخگو نبوده است. مطالعاتی برای بازنگری و بومیسازی سیستمهای سایزبندی در حال انجام است.
یکی از چالشهای اصلی در سایزبندی، پدیدهای به نام "سایزینگ وینیتی" است که در آن برندها اندازههای واقعی لباس را بزرگتر میگیرند تا مشتریان احساس بهتری نسبت به خود داشته باشند. این موضوع باعث سردرگمی در انتخاب سایز مناسب میشود.
در فرآیند الگوسازی، درک دقیق از سایزبندی و اندازههای بدن انسان اهمیت ویژهای دارد. استفاده از دادههای آنتروپومتری و در نظر گرفتن تفاوتهای فردی میتواند به طراحی الگوهای دقیقتر و متناسبتر کمک کند.